عباس کیارستمی

یادداشتی نه برای کیارستمی که به بهانه او

جامعه سینمایی کشور این‌ روزها داغ‌دار یکی از شخصیت‌های بزرگ خود است. حتی اگر از واکنش‌های احساسی متداول روزهای اخیر هم چشم‌پوشی کنیم، عباس کیارستمی برای خیلی از ایرانی‌هایی که هنر هفتم را به طور حرفه‌ای دنبال می‌کنند نامی‌ بزرگ و بلکه اسطوره‌ای است.

اگر چه اظهار نظر درباره جنبه‌های منحصر بفرد هنری در سینمای کیارستمی، نوع نگاه ظریف او به پدیده‌های اطرافش و انعکاس هر دو این موارد در آثار بجا مانده از این هنرمند، سطحی از دانش و تخصص را طلب می‌کند که نگارنده سهمی از آن ندارد؛ اما بی‌انصافی است اگر با چنین شخصیت‌هایی حتی در مناسبت درگذشت‌شان آنچنان که سزاوار آن هستند برخورد نشود.

هر چند از نظر اینجانب برخورد شایسته با این شخصیت‌های ملی نه در عوض کردن عکس پروفایل و بازنشر کورکورانه جملات عجیب و غریب از آن‌ها، بلکه در تفکر عمیق در منشی است که آن‌ها را به آن‌که هستند بدل کرده است.

پیش از هر چیز باید اعتراف کنم که عباس کیارستمی در طول عمرش برای این حقیر که چندان قرابتی با جنبه‌های فنی سینما ندارد، هیچ‌گاه از یک سلیبریتی نام آشنا بزرگ‌تر نبوده است. اما وقتی چند روز پیش بمب خبری درگذشت او در فضای رسانه‌ای ایران منفجر شد و موجی از ابراز احساسات نسبت به این خبر در فضای رسانه‌های اجتماعی پیچید، جملات و نقل‌قول‌هایی را از او شنیدم که زوایای جالب توجهی از شخصیت او را برای من هویدا کرد.

این جملات را ببینید:

اگر روزی برسد که بین ماندن خودم و آثارم یکی را انتخاب کنم بیشتر لذتم به بقای خودم است تا آثارم و ترجیح می‌دهم خودم بمانم اما کاری از من نماند.

یا آنجا که در گفتگوی دیگری در مورد فیلم “گزارش” (۱۳۵۶) می‌گوید:

این فیلم اثری نیست که از بین آثارم به کسی توصیه کنم که آن‌را ببیند یا دو نفری بنشینیم و با هم نگاه کنیم.

بدون هیچ قضاوتی در مورد محتوای کلام، آنچه بیش از هر چیز در خلال این کلمات هویدا است “صداقت و روراستی”  زایدالوصفی است که گوینده با “خود” و “مخاطبش” دارد.

برای کسی که اندکی آثار کیارستمی را خوانده، دیده و یا به صحبت‌هایش گوش داده است، ویژگی صداقت و روراستی در کلام، رفتار، تفکر و کلام او آن‌قدر نمایان است که انگار تمامی تفکراتش را عریان در مقابل شما گرفته و با علم به اینکه ممکن است خیلی کامل و بی‌نقص نباشد از ابراز آن چندان ابایی ندارد.

هر چند از کسی که سال‌ها برای مخاطب کودک و نوجوان فیلم ساخته انتظاری جز این نیست، اما به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین جنبه‌های شخصیتی که در کنار خلاقیت و مهارت‌های تخصصی، کیارستمی و امثال او را از سایرین متمایز ساخته و از آن‌ها نام‌هایی بزرگ و ماندگار می‌سازد همین صداقت است. به کلام دیگر، آدم‌ها تا با خود انسانی‌شان صادق نباشند به گوهر‌ درونی خود راه نیافته و توان خلق اثری اصیل و ماندگار را نخواهند داشت. چه این اثر یک فیلم سینمایی باشد و چه خلق یک تکنولوژی جسورانه علمی.

مهم‌ترین انگیزه‌ این حقیر برای توجه به این جنبه از شخصیت کیارستمی آن است که عدم روراستی و دروغ گفتن به خود و دیگران را یکی از آفت‌های بزرگ فرهنگ ایرانی می‌دانم که با کمال تاسف روز به روز وضعیت بدتر و وخیم‌تری به خود می‌گیرد.

خیلی بیراه نیست اگر بگوییم اغلب مردم ما صبح‌ها با ماسکی بر چهره از خانه خارج می‌شوند که با خود واقعی‌شان فرسنگ‌ها فاصله دارد. در این بین شاید وضعیت کسانی بدتر باشد که در انتخاب مسیر زندگی علاوه بر دیگران با خودشان هم روراست نیستند.

فرهنگ اصیلی که برای سالیان متمادی هزاران دانشمند، متفکر، نویسنده، شاعر و هنرمند را به جامعه بشری عرضه کرده است در سال‌های اخیر آنچنان در ذهن‌های مردمانش به زنجیرهای دروغین کشیده شده که بجز به رخ کشیدن گنجینه گذشتگان متاع چندانی برای عرضه به دنیای امروز ندارد. امثال ذهن‌های خلاقی نظیر کیارستمی هم به مانند شهاب‌های درخشانی هستند که در آسمان این مرز و بوم درخششی کوتاه می‌کنند و از نظرها گم می‌شوند.

گمان می‌کنم اگر کسانی که در این روزها گریبان خود را در فراق استاد سینمای کشور چاک می‌دهند فقط همین یک درس روراستی را از منش عباس کیارستمی بیاموزند حق بزرگی‌اش و تلاش‌های انسانی‌اش ادا خواهد شد و دور نیست روزی که هزاران ستاره به مراتب درخشان‌تر از او در آسمان این مملکت بتابد.

مطلب مرتبط  ای کاش چندین ظریف در کشور داشتیم!

عضویت در کانال آکادمی بازاریابی
می‏ توانید به حدود ۳۰ هزار عضو کانال تلگرام آکادمی بازاریابی بپیوندید!