چه در زمانی که شما در حال ایجاد یک شرکت جدید هستید و چه در زمانی که در یک شرکت موجود قصد شکلدهی به یک برند جدید را در سر میپرورانید. رعایت یک سری از نکات برای شما بسیار حیاتی خواهد بود. اگر چه در این مورد مطالب زیادی نوشته شده است اما این یکی شاید مقداری متفاوت باشد.
در باب اهمیت مشتریگرا بودن زیاد گفته و شنیده شده است اما فرض کنید اگر همه شرکتهای موجود در بازار بخواهند بر اساس مطالعات دقیق از تقاضای غالب در بازار کاملا مشتریگرا (بخوانید بازارگرا) عمل کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ طبیعی است که همه (یا اغلب) محصولات و خدمات عرضه شده مطابق تقاضای عمده، مشابه هم خواهند بود.
اجازه بدهید این موضوع را در قالب مثالی بیشتر روشن کنم.
لورا رایس مشاور بازاریابی در مقالهای که از او در پایگاه Entrepreneur منتشر شده به یک تجربه خود اشاره میکند که در سال ۲۰۰۹ و در خلال مشاوره او به شرکت خودروسازی Great Wall در بازار چین اتفاق افتاده است. او در مقاله خود به این نکته اشاره میکند که: «پس از بررسی بازار چین و بر اساس اطلاعات جمعآوری شده، متوجه شدیم که خریداران چینی بیشتر به خودروهای سواری Sedan علاقمند هستند چرا که در این بازار خودروهای SUV (شاسی بلند) از اعتبار کمتری برخوردار بوده و بیشتر به عنوان خودروهای کار محسوب میشود لذا تقاضای کمتری برای خودروهای SUV وجود خواهد داشت.» طبیعتا به نظر میرسد تصمیم عقلایی در این شرایط، تمرکز بر تولید خودروهای سدان خواهد بود.
اما تیم مشاوره به سرپرستی خانم رایس به شرکت Great Wall پیشنهاد میکند که تمرکز خود را بر تولید خودروهای SUV قرار دهد. دلیلی که برای این پیشنهاد عجیب ارایه میشود بسیار ساده است:
«احتمالا همه ۲۸ خودروساز دیگر چینی با تحلیل تقاضای بازار بر تولید خودروی سواری سدان متمرکز خواهند شد!»
نتیجه این تصمیم هم در نمودار روبرو هویداست.
نتیجه کسبوکاری:
بعضی وقتها برای موفقیت در بازار بهتر بودن کافی نیست، متفاوت بودن لازم است.