در چند روز اخیر حکایت تعطیلی کارخانه ارج و بعد از آن تکذیب خبر، همانند بسیاری از موجهای گذرا در فضای مجازی، آتشی در خرمن شبکههای اجتماعی افکند و خیلی زود به خاکستری بر باد بدل شد.
در این بین آنچه برای نگارنده این سطور جالب توجه آمد آن است که اغلب کسانی که در رثای نوستالژی ملیگرایانه خود شیون سر داده بودند وقتی به موضع انتخاب برای خرید یک کالا میرسند به هیچوجه برند ایرانی را به صرف داخلی بودن، در برابر معادل غیرایرانی آن ترجیح نمیدهند.
اگر نخواهم ژست دروغینی در برابر خوانندگان بگیرم باید اعتراف کنم که حتی برای این حقیر نیز به عنوان یک مصرفکننده، در بسیاری مواقع کیفیت و عملکرد کالا نسبت به ملیت برند ارجحیت دارد.
غرض آنکه، اگر فعالان اقتصادی و مالکان کسبوکار گمان میکنند که از این شعارهای ملیگرایانه آشی برای آنها گرم خواهد شد، باید قصه آتش در خرمن را به یاد آورده و بدانند که روی این موجهای زودگذر و احساسات ملیگرایانه نمیتوان حساب کرد. آنچه در آخر کار میماند شمایید و تدبیری که برای رقابت در دنیای مدرن کسبوکار به خرج دادهاید.
حقیقت غیر قابل کتمان آن است که با گذشت بهار نفتی، اقتصاد ایران نه در این دولت و نه در هیچ دولتی پس از آن، دیگر ظرفیت حمایت بیشائبه از شرکتهای عقبمانده غیررقابتی را با رانتهای انحصاری ناشی از دلارهای نفتی نخواهد داشت.
ناقوسها برای کسبوکارهای بزرگ ایرانی از خودروسازی گرفته تا نساجی و سایر صنایع تولیدی و خدماتی به صدا درآمده و اگر نجنبیم، دیر نیست روزی که شایعات اضمحلال شرکتهایی به مراتب بزرگتر و شناخته شدهتر از ارج را بر صدر اخبار روزانه بشنویم.
به قول یکی از اساتید، همه مدیران باید بدانند که در ایران، اقتصاد دیگر هیچ اشتباهی را نخواهد بخشید!