اگر بین آن کسانی هستید که رویای محقق ساختن یک رویای تجاری را در سر میپرورانند، مطلب حاضر کمک بزرگی به شما خواهد کرد که پیش از هر گونه اقدام از ظرفیت ایده تجاری خودتان مطلع شده و به به بیان دیگر پول و زمانتان را هدر ندهید.
حقیقت آن است که کارآفرینان اغلب در زمان طراحی مدل کسب و کار خود دچار این خطا می شوند که ارزش ارایه شده خود را از منظر شخصی خودشان تحلیل می کنند. این مساله به آن معنا خواهد بود که محصول کسب و کار شما صرفا برای خودتان جذابیت دارد و ارزشمندی آن برای مشتریان بالقوه الزاما آن قدر که خودتان تخمین می زنید نیست. به همین دلیل هم هست که پیش از هر اقدام اجرایی لازم است تا ظرفیت این ایده در بین مخاطبانش آزموده شود.
برای انجام این کار میبایست راهی پیدا کرد که نظر مشتریان هدف در مورد خدمت یا محصول مورد نظر شما در ابعاد آزمایشی دریافت گردد. در ادبیات کارآفرینی اصطلاحی وجود دارد که آشنایی با آن مقدمه ورود به بحث خواهد بود و آن MVP یا Minimum Viable Product است. معادل فارسی رایج برای این اصطلاح در بین متخصصان “حداقل محصول پذیرفتنی” است.
در واقع MVP، حداقل چیزی است که میتوان آن را در قالب محصول به مشتریان بالقوه در بازار هدف نشان داده و بازخورد آنها را مشاهده کرد. قاعدتا این بازخورد، تقریبی از مقدار ارزشمندی ایده برای مخاطبان بالقوه آن را در بر خواهد داشت.
البته باید دانست که حداقل محصول پذیرفتنی با نسخه اولیه، نمایشی یا نمونه ناقص از محصول نهایی تفاوت دارد. به عبارت ساده اهداف این ۳ را می توان در قالب جملات زیر خلاصه نمود:
حداقل محصول پذیرفتنی (MVP) با هدف آزمایش مدل کسبوکار ساخته میشود.
نمونه اولیه (Prototype) نسخه دستساز محصول اصلی است تا جنبههای فنی محصول را از حیث امکانپذیری تولید بیازماید.
نسخه آزمایشی (Demo) نمونهای از محصول اصلی است که پس از راه اندازی کسبوکار برای آشنایی مشتری با کارکردهای محصول به او ارایه میشود.
نمونه های از کاربرد MVP در یک ایده تجاری
یکی از معروفترین نمونههایی که در زمینه MVP از به طور گستردهای نقل میشود، کاربرد این مفهوم در مورد ایده سایت شناخته شده Dropbox است. در سال ۲۰۰۷، بنیانگذاران این سایت پیش از پیاده سازی کسبوکارشان، با انتشار یک ویدیو ۲ دقیقه ای و تشریح ارزش پیشنهادی خود از طریق این ویدئو، میزان علاقمندی مخاطبان نسبت به ایده خود را سنجیدند. MVP آنها پس از انتشار در بین مخاطبان، ۷۵۰۰۰ درخواست برای استفاده دریافت کرد. در حقیقت این درخواستها برای محصولی ارایه شده بود که هنوز وجود نداشت!
اجازه بدهید تا با یک مثال ساده نمونهای دیگر از MVP را برای شما تشریح کنم.
چندی پیش گروهی از دانشجویانم با ایده راهاندازی یک فروشگاه الکترونیکی محصولات تزیینی نفیس و دست ساز به من مراجعه کردند. صحبت از دو سوال اصلی بود اول اینکه اساسا چنین محصولاتی مورد استقبال مشتریان قرار خواهند گرفت یا نه؟ و دوم اینکه مشتریان برای این صنایع دستی چقدر حاضرند بپردازند؟
پیشنهاد من به آنها این بود که برای یافتن پاسخ سوالهای خود صفحهای بر روی اینستاگرام راه انداخته و عکسهایی از محصولات را با ذکر شماره تماس برای سفارشدهی در آن قرار دهید. از آنجا که طیف بزرگی از کاربران فعال اینستاگرام را خانمها تشکیل میدهند که مهمترین مشتریان بالقوه این فروشگاه آنلاین هستند بازخوردی که از این صفحه گرفته میشود جنبه جذابیت محصول را قبل از صرف هزینههای ایجاد سایت اینترنتی نشان خواهد داد. البته این پیشنهاد بر این مبنا ارایه شده بود که اساس ارزش پیشنهادی بر خود محصول قرار گرفته و نه روش فروش آن.
خلاصه سخن آنکه MVP مفهوم گسترده و بسیار مهمی است که در طراحی آن باید ظرایف زیادی را مد نظر قرار داد. نسخهای از محصول یا خدمت که در کنار سادگی، ارزشمندی محصول و مدل کسبوکار را به مشتری نشان دهد فعالیت سادهای نیست. اما اگر از این ابزار به طور صحیح بهرهبرداری شود میتوان از هدر رفت بسیاری از منابع کارآفرینان جلوگیری کرد.